God

خدای من
نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی
میان این دو گمم
هم خود را و هم تو را آزار میدهم
هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی
و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی
آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی “هیچ” یعنی “پوچ
خدایا هیچ وقت رهـــایم نکن . . .

نظرات 3 + ارسال نظر
باران یکشنبه 10 آذر 1392 ساعت 17:03

وبلاگ ؟؟
مبارک

مرسی
حالا اون خنده از ته دل واسه چی؟؟؟؟!!!!!

asad شنبه 11 آبان 1392 ساعت 18:48

بیندیش در کار آفرینش. خداوند پاکان و ناپاکان را متناسب با پاک بودن و نبودن آنها کمک می کند. هر دو از نهایت لطف خداوندی برخوردار می شوند، اما چیزی که متفاوت است شکل لطف خداوندی است... کسی که وجود آن نازنین مهربان را در خود بیدار کند، مسیرش روشن است... به دنبال چیزی نمیگردد...در پی رسیدن به تعلقات دنیوی نیست... چرا که بیداری روح او را بس است... اگر بیداری درونی باشد... آنگاه خداوند بدون آنکه آن فرد بخواهد تعلقات دنیوی را در اختیارش قرار خواهد داد... (متاع دنیا). اما آنکه ناپاک است کسی است که روحش غیر فعال است و اسب این دنیا او را هر جا بخواهد میبرد... دیگر کنترلی دست سوارش نیست... چون بیدار نیست سوار...

مرسی از حضورتون و همچنین متن زیباتون

عسل چهارشنبه 8 آبان 1392 ساعت 15:53

برقلب خوبان نتوان مهمان شد....
چونکه خوبان خودبرقلب ها سلطانند!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد